ایلیاجونایلیاجون، تا این لحظه: 8 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

مهمون ناخونده

خرسیهای مهربون

سلام عزیزم این خرسیهای مهربون رو دیدم یاد الناجونم و تو جوجوی مامان افتادم که خیلی دوست دارم اگه واسه النا خواهر یا برادر کوچولو بشی ،مثل دوتا دوست خوب ، همیشه و همه وقت هوای همدیگه رو داشته باشید. درست اینطوری عزیزای دلم . ...
31 خرداد 1394

تقویم چینی

سلام موچولوی من . یه چیز جالب برات دارم که حین گشتن تو اینترنت بهش برخوردم. یه تقویم چینی پیش بینی جنسیت که واسه تو هم میذارم ببینی. گفته که تو یه پسرکوچولویی. ایشالا که سالم باشی مامانی ولی دختر باشی یا پسر ، آخرین عزیز تودلی مامانی هستی فدات شم.             ...
9 خرداد 1394

اولین سونو

عزیز دلم فقط خواستم اولین عکس از سونوی دیروز رو واست بذارم که در کمال ناباوری من وجود تو رو اثبات کرد و تا امروز چندبار بهش نگاه کردم تا مطمئن شم خواب و خیال نبودی. نه خوابی نه خیالی فقط واقعیت محضی... خدای من باورم نمیشه ؛هشت هفته و سه روزه که یه نی نی تودلی دارم...     ...
6 خرداد 1394

خوش اومدی

این وبلاگ رو ساختم به عشق فرشته کوچولویی که ناخواسته قدم به دنیای من و النا و بابایی گذاشته. تا قبل از سونوی امروز ، هنوز تو شوک بارداری ناخواسته ای بودم که بهیچوجه انتظارش رو نداشتم ولی امروز که سونو  رسماً اعلام کرد که یه موجود کوچولو توی وجودم داره رشد میکنه احساسم کاملاً تغییر کرد. عزیز کوچولوی من نه اینکه هیچوقت بچه دیگه ای نمیخواستم، فقط واسه بارداری مجدد یکی دوسال دیگه زمان نیاز داشتم تا آبجی النای تو هم آمادگی پذیرش یه رقیب داشته باشه آخه نمی دونی که، هنوز خیلی خودش رو واسه من و بابایی لوس میکنه و وقت بازی با بچه ها همه چیز رو فقط واسه خودش میخواد. ولی حالا که خدا خواسته زودتر بیای قد...
5 خرداد 1394
1